درس 2
چهارشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۳۰ ب.ظ
در درس دوم به تعریف انواع بازراهای مالی خواهیم پرداخت
1- بازار کالا و خدمات:
3- بازار سرمایه
انواع بازارها
این بازار اولین بازار تشکیل شده به وسیله انسان هاست. درواقع انسان ها در گذشته و حال یاد گرفته اند که محل متشکلی را برای خرید و فروش کالاهای خود داشته باشند و قوانین و عرف حاکم بر این بازار را رعایت کنند. در بازار کالا در قبال کالا و خدمات ، واحد پولی مورد پذیرش ، به عنوان تسهیل کنندهء معاملات مورد استفاده قرار می گیرد. در این بازار، ارزش هر کالا یا خدمت با مبلغی پول تعریف و عرضه می شود و معمولا معاملات درون این بازار ، تحت مکانیسم های شناخته شده ای صورت می گیرد. در این بازار کالاها و خدمات به گونه و نوع های مختلفی تقسیم بندی می شوند و هر کدام از آن ها تحت حاکمیت قوانین و عرف خاص پذیرفته شده خود مورد معامله قرار می گیرند. دراین نوع بازار واحد پولی ، به عنوان واسطه معاملات می تواند در بخش های مختلف بازار به راحتی جابه جا شود و هیچ گونه محدودیتی برای آن وجود ندارد. در واقع ما می توانیم نقدینگی خود را به راحتی در بخش های مختلف بازار و تحت قوانین آن به گردش دربیاوریم. ما می توانیم نقدینگی خود را وارد این بازار کرده و به همان راحتی از بازار خارج کنیم. بازار کالا و خدمات، به دلیل قدمت و به دلیل تامین کننده نیازهای کلی انسانها از وسعت بسیار زیادی برخوردار است.
در این بازار آنچه که ارزش کالا و خدمات را تعیین می کند عرضه و تقاضا است. تقاضا متناسب با نیاز انسان ها تغییر می کند. در قبال افزایش تقاضا و ثبات عرضه، افزایش قیمت ها حادث می شود که امروزه ما آن را به نام تورم می شناسیم، از تورم به عنوان بیماری اقتصاد نام برده می شود و اکثریت و یا بهتر است بگوییم کلیه حکومت ها تلاش می کنند تا تورم را به حداقل ممکن برسانند. تورم باعث ایجاد شغل های کاذب و کاهش تولید می شود. به همین دلیل دولت ها و شبکه اقتصادی کشورها سعی می کنند با ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضا ، تورم را کنترل کنند.
در این بازار آنچه که ارزش کالا و خدمات را تعیین می کند عرضه و تقاضا است. تقاضا متناسب با نیاز انسان ها تغییر می کند. در قبال افزایش تقاضا و ثبات عرضه، افزایش قیمت ها حادث می شود که امروزه ما آن را به نام تورم می شناسیم، از تورم به عنوان بیماری اقتصاد نام برده می شود و اکثریت و یا بهتر است بگوییم کلیه حکومت ها تلاش می کنند تا تورم را به حداقل ممکن برسانند. تورم باعث ایجاد شغل های کاذب و کاهش تولید می شود. به همین دلیل دولت ها و شبکه اقتصادی کشورها سعی می کنند با ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضا ، تورم را کنترل کنند.
2- بازار پول
بازار پول ابتدا به جهت نگهداری نقدینگی مردم تشکیل شد و به عنوان یک محل امن برای نگهداری و محافظت از پول در مقابل سرقت از آن تعبیر می شد. در ابتدا بانک در قبال نگهداری و محافظت از پول مردم از آن ها مبالغی را دریافت می کردند. اما با گسترده شدن دنیا و مناسبات اقتصادی و ایجاد داد و ستدهای گسترده وظایف و مسئولیت های جدیدی برای بانک ها تعریف شده. در این زمان ، دولت ها یاد گرفتند که شاید بتوان از بانک ها به عنوان ابزاری برای کاهش تقاضا در بازار کالا و خدمات استفاده کرد. به همین دلیل شروع به تبلیغ برای جذب نقدینگی مازاد مردم در حساب های بانکی کردند ، تا به این وسیله حجم نقدینگی در دست مردم را کاهش داده و کنترل نمایند و از سرازیر شدن ناگهانی این حجم عظیم نقدینگی به بازار کالا جلوگیری کنند و به این طریق، بتوانند تقاضا و نهایتا تورم را در بازار کالا و خدمات کنترل کنند. از طرف دیگر نقدینگی جمع شده در حساب های بانکی خود می توانست به صورت وام و تسهیلات در اختیار بخش های تولیدی جوامع قرار گیرد و تولید را افزایش دهد. بانک ها در قبال وام و تسهیلات پرداختی به شرکت ها و مؤسسات بهره دریافت می کردند و از طرف دیگر به سپرده های مردم نیز بهرهایی را می پرداختند و مابه التفاوت این دو نرخ بهره به عنوان درآمد بانکها شناخته می شد. بازار پول تا مدت ها توانست نقش تعادل آفرین بین عرضه و تقاضا در بازار کالا و خدمات را بازی کند تا این که بحث کنترل نقدینگی در بازار پول به میان آمد. با ایجاد بحران ها مردم به بانک ها هجوم آوردند و نقدینگی حساب های خود را طلب می کردند و در این مقطع و زمان بود که ضعف اصلی بازار پول نمایانگر شد. در واقع بازار پول توان لازم برای کنترل و حفظ تعادل بین عرضه و تقاضا در شرایط بحرانی را به طور کامل نداشت. پس باید راه دیگری یافته و به کار گرفته میشد.
3- بازار سرمایه
با بروز و شناخت ناتوانی بازار پول در ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضا، با هدف جلوگیری یا کنترل تورم ، بازار سرمایه به عنوان گزینه ای مؤثر در جهت تعادل آفرینی مورد توجه قرار گرفت. سیاست های مالی و اعتباری در ابتدا بازارهای سرمایه را ایجاد کرد و مساله ای به نام بورس و سهام به عنوان امری تاثیرگذار جای خود را در زندگی مردم باز کرد و مردمی که تا آن زمان مازاد نقدینگی خود را در سپرده های بانکی نگهداری می کردند، کم کم نحوه سرمایه گذاری در بورس و خرید سهام شرکت های بورسی را یاد گرفتند و به این ترتیب بازار سرمایه در جامع های انسانی هر روز شناخته تر شد.
در بورس اوراق بهادار که نمود بارزی از بازار سرمایه می باشد ، سهام و سرمایه شرکت ها مورد معامله قرار می گیرد. این امر باعث می شود که مازاد نقدینگی افراد به جای سرازیر شدن به بازار کالا ، به شرکت ها سرازیر شده و باعث تامین مالی شرکت ها شده و در نهایت تولید را افزایش دهد. تولید بیشتر، عرضه را متعادل تر کرده و می تواند به تقاضای فزاینده در بازار کالا و خدمات پاسخ داده و مانع تورم شود. ازطرف دیگر شرکت به یک منبع ارزان قیمت تامین مالی دسترسی داشته در نتیجه، قیمت تمام شده محصولاتشان، افزایش ناگهانی نخواهد داشت. افراد قبل از خرید سهام شرکتها و در صورت عملکرد مطلوبشان ، در سود (زیان) آنها شریک می شوند و در نتیجه تقاضا برای خرید سهام شرکت های سودآور هر روز بیشتر می شود و چرخه رقابت بین شرکت ها برای کسب سود بیشتر و در نتیجه جذب نقدینگی وسیع تر و بیشتر شده و این رقابت سالم می تواند تمامی گروه های فعال در بازار سرمایه را منتفع سازد. شرکت ها از منابع مالی ارزان قیمت، منتفع می شوند، سهام داران در سود شرکت ها شریک می گردند، شراکت این دو بخش چرخه تولید را به گردش در می آورد و تولید بیشتر شکوفایی اقتصادی را به همراه خواهد داشت .
اتفاق مهم دیگری که در بازار سرمایه میافتد این است که نقدینگی به محض ورود به بازار سرمایه ، به عنوان یک شریک، درگیر بازار گشته و در مواقع بحرانی، دولتها می توانند ورود و خروج نقدینگی از این بازار را کاملا تحت سیاست های خود قرار دهند. در واقع نقدینگی وارد شده در بازار سرمایه در صورتی می تواند از این بازار خارج شود که جایگزینی داشته باشد و این مهم ، جبران کننده نقص بازار پول است. چرا که نقدینگی در بازار پول، می توانست هر موقع که مایل باشد و بدون هیچ جایگزینی از بازار پول خارج شده و دولت را در اعمال سیاست های خود بر آن بازار محدود کند. در واقع بازار سرمایه به « زندان جذاب و زیبای نقدینگی » تعبیر می شود. در این زندان جذاب دولت ها این امکان و فرصت را می یابند تا بر این حجم نقدینگی اعمال سیاست کنند و افسارگسیختگی آن را مهار نماید. کاری که شاید در بازارهای دیگر اصلا امکان پذیر نیست و به همین دلیل است که دولت ها و مجموعه های اقتصادی وابسته ، تمایل بسیار زیادی به گسترش و تعمیق بازار سرمایه دارند. در واقع بازار سرمایه نه تنها یک وسیله ، بلکه یک نیاز غیرقابل جایگزین در این مقطع از اقتصاد جهانی است.
پایان درس دوم
اتفاق مهم دیگری که در بازار سرمایه میافتد این است که نقدینگی به محض ورود به بازار سرمایه ، به عنوان یک شریک، درگیر بازار گشته و در مواقع بحرانی، دولتها می توانند ورود و خروج نقدینگی از این بازار را کاملا تحت سیاست های خود قرار دهند. در واقع نقدینگی وارد شده در بازار سرمایه در صورتی می تواند از این بازار خارج شود که جایگزینی داشته باشد و این مهم ، جبران کننده نقص بازار پول است. چرا که نقدینگی در بازار پول، می توانست هر موقع که مایل باشد و بدون هیچ جایگزینی از بازار پول خارج شده و دولت را در اعمال سیاست های خود بر آن بازار محدود کند. در واقع بازار سرمایه به « زندان جذاب و زیبای نقدینگی » تعبیر می شود. در این زندان جذاب دولت ها این امکان و فرصت را می یابند تا بر این حجم نقدینگی اعمال سیاست کنند و افسارگسیختگی آن را مهار نماید. کاری که شاید در بازارهای دیگر اصلا امکان پذیر نیست و به همین دلیل است که دولت ها و مجموعه های اقتصادی وابسته ، تمایل بسیار زیادی به گسترش و تعمیق بازار سرمایه دارند. در واقع بازار سرمایه نه تنها یک وسیله ، بلکه یک نیاز غیرقابل جایگزین در این مقطع از اقتصاد جهانی است.
پایان درس دوم